سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
پرسش آری ـ نهایyes-no questionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع جملههای پرسشی که پاسخ آن آری یا نه است
نه پشت دیوار ماnot in my backyard, NIMBYواژههای مصوب فرهنگستانباوری عمومی که بر پایۀ آن مردم خواهان دفع پسماندهای تولیدشده هستند مشروط بر آنکه محل دفع در نزدیکی ملک آنها نباشد
نی نیلغتنامه دهخدانی نی . (ق مرکب ) کلمه ای است در نفی که به طور تأکید استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). نه ! نه !. (فرهنگ فارسی معین ) : نی نی که چرخ و دهر ندانند قدر فضل این گفته بود گاه جوانی پدر مرا. ناصرخسرو.نی نی به گمان نیکم
نی نیلغتنامه دهخدانی نی . (اِ)طفل خرد. بچه . کودک . ببه . به به . (یادداشت مؤلف ).- نی نی کوچولو ؛ بچه ٔ کوچک . کودک خرد.- || در مقام تحقیر وتنبیه کسی که اطوار خارج درمی آورد بدو گویند: نی نی کوچولو دیگر وقت این کارهای تو گذشته . (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده از فر
نی نیکلغتنامه دهخدانی نیک . [ یَک ] (اِ مصغر) نی نی خرد. (یادداشت مؤلف ). نی نی کوچک . (فرهنگ فارسی معین ). تصغیر نی نی به معنی بچه ٔ کوچک است ، مثلاً وقتی بخواهند بگویندکسی به حد رشد رسیده و باید عاقل و بالغ باشد گویند«فلان کس [ خاصه اگر زن باشد ] دیگر نی نیک که نیست یا تو نی نیک نیستی که این
نیک نیکلغتنامه دهخدانیک نیک . (ق مرکب ) به خوبی . کاملاً. به کلی . یک باره : جان دریغم نیست از عیسی ولیک واقفم بر علم دینش نیک نیک . مولوی .گفت نادر چیز می خواهی ولیک غافل از حکم خدایی نیک نیک . مولوی .<b
نیکی نیوشلغتنامه دهخدانیکی نیوش . (نف مرکب ) نیکی شنو : بدان را نمانم که دارند هوش همه ساله باشیم نیکی نیوش .فردوسی .
تبنيدیکشنری عربی به فارسیمربوط به قضيه پسر خواندگي عيسي(نسبت به خدا) , اختيار , اتخاذ , قبول , اقتباس , استعمال لغت بيگانه بدون تغيير شکل ان , قبول به فرزندي , فرزند خواندگي