لغتنامه دهخدا
سفتن . [س ُ ت َ ] (مص ) پهلوی «سوفتن » کردی «سونتین » (سوراخ کردن ) قیاس کنید، فارسی «سمب » وجه اشتقاق کلمه را (از اوستا) که هرن در اشتقاق اللغة نقل کرده هوبشمان مردود میداند. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سوراخ کردن و سوراخ شدن . (برهان ). سوراخ کردن . (از آنندراج ). سورا