ترجمه مقاله

نیرومند

nirumand

زورمند؛ توانا؛ قوی؛ پرزور.

باقوت، بانیرو، پرزور، پرزور، پرقوت، توانا، زورمند، قوی، قوی، قویجثه، مقتدر ≠ ضعیف

ترجمه مقاله