نیزارلغتنامه دهخدانیزار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. در 60هزارگزی شمال شرقی شادگان و 2هزارگزی شرق راه جاده ٔ شادگان به بندر معشور، در دشت گرمسیری واقع است و 120<
نیزارلغتنامه دهخدانیزار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. در 15هزارگزی جنوب فریمان و در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و 124 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات ، بنشن و شغل اهالی زراعت ،
نیزارلغتنامه دهخدانیزار. [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نیستان . آنجا که نی بسیار روید : جای انگشت شهادت ز شهیدان نگاه دشت نیزار شد از بس که خدنگی برخاست .واضح (از آنندراج ).
گنجارلغتنامه دهخداگنجار. [ گ َ ] (اِ) بمعنی غازه باشد و آن سرخی است که زنان برروی مالند. گَنجاره . گَنجر. گَنجره . (فرهنگ رشیدی ).غازه . غَنجار. غَنجره . گلگونه . (سروری ) (برهان ) (آنندراج ). بلغونه . غلغونه . (برهان ). گلاگونه . گلغوانه . گلغونه . (جهانگیری ). آلغونه .آلگونه . والغونه . ولغو
گنجارلغتنامه دهخداگنجار. [ گ َ ] (اِ) در تداول مردم خراسان ،کثافت و چرک گوشه ٔ چشم و گوشه ٔ لب . (فرهنگ نظام ).
گنجارلغتنامه دهخداگنجار. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان شفت بخش مرکزی شهرستان فومن که در 15هزارگزی جنوب خاوری فومن و 1000گزی راه فرعی نصیرمحله به شفت واقع شده است . هوای آن معتدل مرطوب و مالاریایی و سکنه اش <span class="hl"
نظایرلغتنامه دهخدانظایر. [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ نظیرة، به معنی مثل و مانند و نظیر : هرگاه که دو دوست به مداخلت شریری مبتلا گردند هر آینه میان ایشان جدائی افتد و از نظایر و اخوات آن حکایت شیر است و گاو. (کلیله و دمنه ). رجوع به نظائر شود. || افاضل . اماثل . اخیار. (یاددا
نجارلغتنامه دهخدانجار. [ ن َ ] (اِ) گلگونه و غازه باشد که زنان بر روی مالند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گلگونه باشد که زنان بر روی مالند. (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ).اگر استعمال شده باشد ریشه اش در سنسکریت «نجر» از «جر» بمعنی پیری است ، چه گاهی سرخاب برای پوشاندن پیری مالیده می شود
نیزار پشت آبلغتنامه دهخدانیزار پشت آب . [ ن َ رِ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل . در 19هزارگزی شمال غربی بنجار، نزدیک دریاچه ٔ هامون ، در جلگه ٔ گرم معتدلی واقع ودارای 6000 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ هیرمند و محص
نیزار پشت آبلغتنامه دهخدانیزار پشت آب . [ ن َ رِ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل . در 19هزارگزی شمال غربی بنجار، نزدیک دریاچه ٔ هامون ، در جلگه ٔ گرم معتدلی واقع ودارای 6000 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ هیرمند و محص