نیلوفرلغتنامه دهخدانیلوفر. [ ف َ ] (اِ) (جشن ...) جشن نیلوفر جشنی بوده است که ایرانیان قدیم برپا می داشته اند. مؤلف برهان قاطع ذیل «مرداد» آرد: «مرداد.... نام روز هفتم باشد از هر ماه شمسی و بعضی روز هشتم گفته اندو فارسیان بنابر قاعده ٔ کلی این روز را عید کنند و جشن سازند و این جشن را جشن نیلوف
نیلوفرلغتنامه دهخدانیلوفر. [ ف َ ] (اِ) نیلوفر معمولی یا نیلوفر آبی گیاهی است از تیره ٔ نیلوفرهای آبی که نزدیک به تیره ٔ آلاله ها است . این گیاه آبزی است و در مناطق گرم و معتدل می روید. برگهایش قلبی شکل و مسطح است . درازای دمبرگ طویل است و برگها در سطح آب شناورند. این گیاه را غالباً به عنوان یک
نیلوفرفرهنگ فارسی عمیدگیاهی با گلهای شیپوری و کبودرنگ که مانند پیچک به اشیای مجاور خود میپیچد و بالا میرود.⟨ نیلوفر آبی: (زیستشناسی) نوعی نیلوفر دارای برگهای پهن و گلهای سفید یا زرد است که در سطح حوضهای بزرگ و استخرها پرورش مییابد.
نیلوفرفرهنگ فارسی معین(فَ) (اِ.) گیاهی است که مانند پیچک به اشیاء اطراف خود می پیچد و بالا می رود، گل هایش شیپوری و کبود رنگ می باشد.
نیلوفرفرهنگ نامها(تلفظ: nilufar) (در گیاهی) گلهای سفید ، کبود و زرد رنگ گیاهی به همین نام که مصرف داروئی نیز دارد . (در ادب قدیم فارسی اغلب رنگ کبود آن مطرح بوده است) ؛ گیاهی آبی که در آبگیرهای مناطق معتدل میروید ،گلهای زرد دارد و برگهایش بر سطح آب شناور می شود ، گلهای آن مصرف داروئی دارد .
اصل نیلوفرلغتنامه دهخدااصل نیلوفر. [ اَ ل ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اصل النیلوفر و نیلوفر شود.
جشن نیلوفرلغتنامه دهخداجشن نیلوفر. [ ج َ ن ِ ف َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جشنی است که فارسیان در روز هفتم خردادماه کنند. (برهان قاطع). رجوع به نیلوفر در همین لغت نامه شود.
گل نیلوفرلغتنامه دهخداگل نیلوفر. [ گ ُ ل ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی از جنس لاله و کبودرنگ که بیشتر در آب روید و چون سر از آب برآرد بشکفد. (ناظم الاطباء). رجوع به نیلوفر شود.
نیلوفر آبیNymphaeaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از نیلوفرآبیان با حدود 50 گونه که در سرتاسر کرۀ زمین پراکنده هستند و برگهای آنها یک چاک شعاعی از پیرامون به سمت دمبرگ دارد
نیلوفرستانلغتنامه دهخدانیلوفرستان . [ ف َ رِ ] (اِ مرکب ) جایی که نیلوفر بسیار روید. (فرهنگ فارسی معین ) : و گر رنگ عفوش پذیرد امانی چو دریاش نیلوفرستان نماید. خاقانی .پس به عهد مستضی امسال دیدم در تموزکز تیمم گاه صد نیلوفرستان دیده
نیلوفریلغتنامه دهخدانیلوفری . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب به نیلوفر. به رنگ نیلوفر. کبود. آبی آسمانی . (یادداشت مؤلف ). لاجوردی . (فرهنگ فارسی معین ) : نکوهش مکن چرخ نیلوفری رابرون کن ز سر باد خیره سری را. ناصرخسرو.درخت تو گر بار دانش بگ
نیلوفرآبیانNymphaeaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از نیلوفرسانان آبزی با حدود سه سرده و 75 گونه و ریشۀ مستقر در بسترهای آبی با برگ و گلهای شناور بر سطح آب که برگ برخی از آنها تقریباً گرد با قاعدۀ فرورفته است و برگ برخی دیگر درشت و گرد و کاملاً پیوسته است
چرخ نیلوفریلغتنامه دهخداچرخ نیلوفری . [ چ َ خ ِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چرخ .آسمان و فلک . سپهر نیلگون . چرخ نیلگون : درخت تو گر بار دانش بگیردبزیر آوری چرخ نیلوفری را. ناصرخسرو.نکوهش مکن چرخ نیلوفری رابرون کن ز سر باد خیره سری
نیلوفرستانلغتنامه دهخدانیلوفرستان . [ ف َ رِ ] (اِ مرکب ) جایی که نیلوفر بسیار روید. (فرهنگ فارسی معین ) : و گر رنگ عفوش پذیرد امانی چو دریاش نیلوفرستان نماید. خاقانی .پس به عهد مستضی امسال دیدم در تموزکز تیمم گاه صد نیلوفرستان دیده
نیلوفریلغتنامه دهخدانیلوفری . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب به نیلوفر. به رنگ نیلوفر. کبود. آبی آسمانی . (یادداشت مؤلف ). لاجوردی . (فرهنگ فارسی معین ) : نکوهش مکن چرخ نیلوفری رابرون کن ز سر باد خیره سری را. ناصرخسرو.درخت تو گر بار دانش بگ
اصل نیلوفرلغتنامه دهخدااصل نیلوفر. [ اَ ل ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اصل النیلوفر و نیلوفر شود.
جشن نیلوفرلغتنامه دهخداجشن نیلوفر. [ ج َ ن ِ ف َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جشنی است که فارسیان در روز هفتم خردادماه کنند. (برهان قاطع). رجوع به نیلوفر در همین لغت نامه شود.
گل نیلوفرلغتنامه دهخداگل نیلوفر. [ گ ُ ل ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی از جنس لاله و کبودرنگ که بیشتر در آب روید و چون سر از آب برآرد بشکفد. (ناظم الاطباء). رجوع به نیلوفر شود.