آژنگ ناکلغتنامه دهخداآژنگ ناک . [ ژَ ] (ص مرکب ) شکن ، شکنج ، چین ، نورد، گره ، انجوغ دار. ترنجیده . چین خورده . کیس . || مواج . || منقبض . گرفته .
آژنگ ناکیلغتنامه دهخداآژنگ ناکی . [ ژَ ] (حامص مرکب ) صفت و چگونگی آژنگ ناک . شکن ، شکنج ، چین ، نورد، انجوغ گرفتگی . چین خوردگی . || انقباض . || تشنج . || کیسی .
فرخلغتنامه دهخدافرخ . [ ف َرْ رُ ] (ص ) مبارک . خجسته . میمون . (برهان ). بشگون . نیک . فرخنده . سعد. (یادداشت به خط مؤلف ) : به ایران چو آید پی فرخش ز چرخ آنچه خواهد دهد پاسخش . فردوسی .بدو گفت فرخ پی و روز توهمان اختر نیکی