ترجمه مقاله

هامون

hāmun

۱. زمین هموار؛ دشت.
۲. [مقابلِِ آسمان] زمین.

۱. بادیه، بایر، بیابان، قاع، لمیزرع، نامسکون، وادی
۲. بر، خشکی
۳. جلگه، دشت
۴. مسطح، هموار
۵. کرهزمین ≠ گردون

ترجمه مقاله