هاکیفرهنگ فارسی عمیدبازی گویوچوگان که مانند فوتبال بین دو دستۀ ۱۱ نفری در یک زمین مستطیلشکل با دو دروازه صورت میگیرد و هریک از دو دسته سعی میکنند گوی را وارد دروازۀ حریف بکنند.
هاکیفرهنگ فارسی معین[ انگ . ] (اِ.) بازی تیمی شبیه فوتبال که در آن توپ به وسیلة چوب مخصوصی زده می شود و آن بر دو نوع است . روی یخ و روی چمن .
بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
حاکیلغتنامه دهخداحاکی . (ع ص ) نعت فاعلی از حکایت . حکایت کننده . روایت کننده . نقل آورنده . گزارنده . ناقل . محدث . راوی . خبرگزار. آگاهی دهنده . نقل کننده . ج ، حکاة.- حاکی از ؛ دلیل بر. حاکی از فلان امر بودن ؛ انباء از آن یعنی معنی و فحوی و مستنبط از آن این است
هاکینلغتنامه دهخداهاکین . (اِخ ) هاکن . نام چند تن از سلاطین نروژ است و معروفترین آنها عبارتند از:هاکین اول 936 م . 958 م . هاکین ششم 1247 م . <p class="a
هاکی سالنیindoor hockeyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی هاکی در فضایی سرپوشیده با ابعاد 44 در 22 متر که بین دو تیم ششنفره انجام میشود
هاکی میدانیfield hockeyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازی میدانی که در آن تیمهای یازدهنفره با چوبی سرکج به گوی ضربه میزنند تا آن را وارد دروازۀ حریف کنند متـ . هاکی روی چمن هاکی hockey
هاکینلغتنامه دهخداهاکین . (اِخ ) هاکن . نام چند تن از سلاطین نروژ است و معروفترین آنها عبارتند از:هاکین اول 936 م . 958 م . هاکین ششم 1247 م . <p class="a
هاکی با چرخroller hockey, rink hockey, quad hockeyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازی شبیه به هاکی روی یخ که با چرخسره و چوب هاکی بین دو تیم پنجنفره بازی میشود
تندهاکیfloorball, floor hockeyواژههای مصوب فرهنگستانورزشی تیمی و سالنی بین دو تیم ششنفره که بسیار شبیه به هاکی روی یخ است ولی بدون چرخسره و با توپ پلاستیکی سبک بازی میشود