ایروپولیفرهنگ فارسی معین(رُ) (اِ.) نوعی بازی که در آن بازیکنان با انداختن تاس مهره های خود را بر روی یک صفحة شطرنجی حرکت می دهند و در مسیر حرکت با کارت هایی که ازرش پول دارد مکان هایی مانند هتل و فرودگاه را می خرند یا می فروشند یا اجاره می دهند. در پایان با ورشکسته شدن بقیه یک بازیکن برنده می شود.
ژارویللغتنامه دهخداژارویل . [ ژارْ ] (اِخ ) نام دهستان مورت و موزل از ایالت نانسی دارای راه آهن و 5270 تن سکنه . بدانجا کوره های مرتفعی برای ذوب فلزات هست .
هروللغتنامه دهخداهرول . [ هَِ وُ ] (اِ) دانه ای است مانند ماش و او را ملک خوانند. (برهان ). در فرهنگ های دیگر و از جمله فرهنگ رشیدی «هروی » با یاء به این معنی آمده است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به هروی شود.
اریوللغتنامه دهخدااریول . [ اَ ] (اِخ ) شهری است بمشرق اندلس از ناحیه ٔ تدمیر و بدانجا منسوبست ابوبکر عتیق بن احمدبن الرحمن الازدی الاندلسی الاریولی . (معجم البلدان ).
ارؤللغتنامه دهخداارؤل . [ اَ ءُ ] (ع اِ) ج ِ رَأل ، به معنی بچه ٔ شترمرغ یا بچه ٔ یک ساله ٔ آن . (منتهی الارب ).
التمشلغتنامه دهخداالتمش . [ اَ ت َ م ِ ] (اِ) ترکی و بمعنی فوج پیشین است . فوجی که میان هراول و سردار باشد. || عدد شصت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
چرخچیلغتنامه دهخداچرخچی . [ چ َ ] (ص مرکب ) در عالم آرای سکندربیک ، فوج هراول را گویند. (آنندراج ). فوج هراول . (غیاث ). در عصر سلطنت صفویه لشکر پیشرو را میگفتند، شاید بهمان مناسبت که آن قسم لشکر در قدیم کماندار بوده . (فرهنگ نظام ). مقدمةالجیش . پیشقراول لشکر. طلایه :
چنداوللغتنامه دهخداچنداول . [ چ َ وُ ] (ترکی ، اِ) مأخوذ از ترکی گروه و جماعتی را گویند که از لشکر براه روند و فرودآیند. (از برهان ). فوجی راگویند که برای حفاظت لشکر از پس لشکر می آید، بخلاف هراول . (از آنندراج ) (از غیاث ) (از ناظم الاطباء). پساهنگ . (ناظم الاطباء). || ساقه ٔ فوج . (از آنندرا
سرغوغالغتنامه دهخداسرغوغا. [ س َ غ َ / غُو ] (اِ مرکب ) سرفتنه و آن کسی باشد که باعث و بانی فتنه و غوغا و آشوب گردد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : و جماعتی از بنی تمیم با ایشان بودند و سرغوغای سیستان گشته بودند. (تاریخ سیستان ). چون
سرآهنگلغتنامه دهخداسرآهنگ . [ س َ هََ ] (اِ مرکب ) پیشرو لشکر که بعربی مقدمةالجیش خوانند و بترکی هراول گویند. (آنندراج ) (برهان ). پیشرو لشکر. (شرفنامه ٔ منیری ) : طلایه نگه کن که از خیل کیست سرآهنگ این دوده را نام چیست . فردوسی .و ه