بینظموترتیب؛ بیقاعده.
بیترتیب، بیقاعده، بینظم ≠ مرتب
بشکل متخلف
inconstant, irresolute, protean, unbalanced, wayward
(هَ دَ) (ص .) (عا.) بی نظم ، بی قاعده ، قاراشمیش ، قر و قاطی .
بی قانون
بی حساب، درهم،بی حساب و کتاب،آشفته
سمساری
whimsicality, waywardness, whimsical, opportunism
بی نظیر، بی مرام، بی مسلک، هردمبیل
اغتشاش، بینظمی، هرجومرج، هردمبیل
شلخته , هردمبيل , نامرتب , ژوليده , لا ابالي
آشوب، بلوا، بیقانونی، بینظمی، هرجومرج، هردمبیل
۱. احمق ۲. فاسد ۳. هردمبیل