هزاربیشهلغتنامه دهخداهزاربیشه . [ هََ / هَِ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) جعبه ای که در آن بشقاب و استکان و قوری و کارد و چنگال و قنددان و چای دان و غیره هر یک جای مخصوص دارد و در سفرهابه کار رود. صندوقچه ٔ سفری که خانه های مختلف برای ج
هزاربیشهفرهنگ فارسی معین(هِ. ش )(اِمر.) جعبه یا صندوقچه ای که داخل آن دارای خانه های متعدد بوده و از آن برای حمل لوازم سفر استفاده می کردند.
هزارخانهلغتنامه دهخداهزارخانه . [ هََ / هَِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) هزارلا. سی تو. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هزارتو. قسمتی از احشاء گیاه خواران مانند گوسفند و گاو که چندین لا دارد. (یادداشت به خط مؤلف ). شکنبه ٔ گوسفند. (آنندراج )