لغتنامه دهخدا
افتظاظ. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فشاردن آب شکنبه را. || آب دادن شتر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دهان شتر بستن تا نشخوار نزند تا اگر خداوند شتر تشنه بود، شکم او را کفاند و سرگین بفشارد و آب را بخورد. (آنندراج ). فشاردن شکنبه را و آب آنرا خوردن و آن بوقت احتیاج ب