همدردفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که شریک غم و غصۀ دیگری باشد.۲. دو تن که به یک درد یا بلیه دچار شده باشند.
همدردفرهنگ فارسی معین( ~. دَ) (ص مر.) 1 - دو یا چند کسی که دارای یک نوع درد باشند. 2 - شریک غم دیگری ، غم خوار.
همدردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی مدلی، غمخواری، تسلا، دلداری، تسلیت، تسلی، تسکین سمپاتی، تعاون، مشارکت مراسمترحیم، سوگواری
همدردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی مدلی، غمخواری، تسلا، دلداری، تسلیت، تسلی، تسکین سمپاتی، تعاون، مشارکت مراسمترحیم، سوگواری