همدلیدیکشنری فارسی به انگلیسیagreement, accord, communion, concert, concord, concordance, empathy, entente, harmony, like-mindedness, sympathy, togetherness, truth
آموزش همدلیempathy trainingواژههای مصوب فرهنگستانروشی که عموماً برای افزایش ارتباطات همدلانه به کار میرود
حمدلةلغتنامه دهخداحمدلة. [ ح َ دَ ل َ ] (ع مص جعلی ،اِمص ) الحمدﷲ گفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
آموزش همدلیempathy trainingواژههای مصوب فرهنگستانروشی که عموماً برای افزایش ارتباطات همدلانه به کار میرود
آموزش همدلیempathy trainingواژههای مصوب فرهنگستانروشی که عموماً برای افزایش ارتباطات همدلانه به کار میرود