ترجمه مقاله

همنشین

hamnešin

۱. کسی که با دیگری در یک‌جا بنشیند؛ هم‌زانو.
۲. همدم؛ رفیق.
۳. هم‌صحبت؛ هم‌نشست.

جلیس، دوست، رفیق، صحابه، قرین، محشور، مصاحب، مصاحب، معاشر، مقترن، ملازم، مونس، ندیم، همدم، همصحبت، همقران، همکلام، یار

ترجمه مقاله