واژهنامه آزاد
(ق. عامیانه) [هم + چی] مخفف همچننن.
1- چنان
«یارو همچی میگه صد دانه یاقوت دسته به دسته...با نظم و ترتیب یکجا نشسته، انگار دونه های ذرت شلوارک پاشونه دارن تو کوچه فوتبال بازی میکنن!!!»
«همچی می گه تنها اپراتور حامی تیم فوتبال که انگار ۱۵۸ تا اپراتور تلفن داریم تو ایران! »
2-لحظه ای که
«همچی که رسیدی