هندسیلغتنامه دهخداهندسی . [ هَِ دِ ] (ص نسبی ) منسوب به هندسه . مربوط به علم هندسه : فکند از هیأت نُه حرف افلاک رقوم هندسی بر تخته ٔ خاک . نظامی .از طبیعی و هندسی و نجوم همه در دست او چو مهره ٔ موم . نظامی
پیش اندیشیلغتنامه دهخداپیش اندیشی . [ اَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پیش اندیش . عمل پیش اندیش . پیش بینی . پیشگوئی . تقدمةالمعرفة: اندیشه را مقدم گفتار خویش دار... که پیش اندیشی دوم کفایتست . (منتخب قابوس نامه ص 51).
واسطه ٔ هندسیلغتنامه دهخداواسطه ٔ هندسی . [ س ِ طَ / طِ ی ِ هَِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح ریاضی ) اگر مجذور عددی برابر با حاصل ضرب دو عدد دیگر باشد، آن را واسطه ٔ هندسی بین دو عدد مزبور گویند، مثلاً در تساوی =h2، <span clas
اندازه ٔ هندسیلغتنامه دهخدااندازه ٔ هندسی . [ اَ زَ / زِ ی ِ هََ دَ / هَِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طول و عرض را نامند که از رسن پیمایند. (آنندراج ).
دورۀ هندسیGeometric periodواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ هنر یونان، از 1100 تا 700 ق.م، که شاخصۀ آن استفاده از نقوش هندسی در تزیین سفالهای آن دوره است
بافتة هندسیgeometric braidواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از خمهای متمایزِ همسو و نامتقاطع که نقاط انتهایی آنها بر دو خط یا دو قرص موازی قرار دارند
هندسی پایانیLate Geometricواژههای مصوب فرهنگستانآخرین مرحله از مراحل سهگانۀ دورۀ هندسی، از حدود 750 تا 700 ق.م
واسطه ٔ هندسیلغتنامه دهخداواسطه ٔ هندسی . [ س ِ طَ / طِ ی ِ هَِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح ریاضی ) اگر مجذور عددی برابر با حاصل ضرب دو عدد دیگر باشد، آن را واسطه ٔ هندسی بین دو عدد مزبور گویند، مثلاً در تساوی =h2، <span clas
اندازه ٔ هندسیلغتنامه دهخدااندازه ٔ هندسی . [ اَ زَ / زِ ی ِ هََ دَ / هَِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طول و عرض را نامند که از رسن پیمایند. (آنندراج ).
دورۀ هندسیGeometric periodواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ هنر یونان، از 1100 تا 700 ق.م، که شاخصۀ آن استفاده از نقوش هندسی در تزیین سفالهای آن دوره است
بازمهندسیreengineeringواژههای مصوب فرهنگستانفرایند بازطراحی یک محصول یا سامانه یا فرایند برای افزایش کارامدی و اثربخشی آن