ترجمه مقاله

هنگ

hang

۱. هوشیاری؛ دانایی: ◻︎ ای همه سیرت تو هنگ و ثبات / چه کنم بی‌ثبات و بی‌هنگم (انوری: ۶۹۲).
۲. سنگینی: ◻︎ ز هنگ سپهدار و چنگ سوار / نیامد دوال کمر پایدار (فردوسی: ۱/۳۴۸).
۳. [مجاز] وقار؛ شوکت.
۴. زور؛ قدرت.
۵. قصد؛ آهنگ.

۱. سپاه، فوک، لشکر
۲. رزانت، سنگینی، وقار
۳. توان، زور، قدرت، نیرو

ترجمه مقاله