پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
نمای برونبرشcut away shot, cut awayواژههای مصوب فرهنگستاننمایی که جزو رویداد اصلی فیلم نیست، ولی به آن ارتباط دارد و همزمان با آن ارائه میشود
دور ازaway fromواژههای مصوب فرهنگستاندر آییننامة کالای خطرناک، اصطلاحی برای بیان فاصلة استقرار کالاهای مربوط به زیرگروههای مختلف از یکدیگر که معمولاً حدود 3 متر است
بُنبهاfly-away costواژههای مصوب فرهنگستانارزش هواگَرد بدون احتساب قطعات یدکی و هزینههای آموزش و پشتیبانی
مهفرهنگ فارسی عمیدبخاری که گاهی در هوای بارانی و مرطوب تولید میشود و فضا را تیره میکند؛ بخار آب پراکنده در هوای نزدیک زمین؛ میغ؛ نزم.
بارانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ، بارش، بارندگی، تگرگ نمنم باران، رگبار، باران بهاری، بارانِاسیدی، باران سرخ، باران مصنوعی، باراندن رعدوبرق، آسمانقرمبه، طوفان، هوای بارانی سیل، سیلاب رنگینکمان ابر کولاک، برف بارانسنج سنگچه
نم گرفتنلغتنامه دهخدانم گرفتن . [ ن َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رطوبت کشیدن براثر ماندن در هوای بارانی ، یاروی زمین مرطوبی کمی خیس شدن و رطوبت یافتن . || نم گرفتن چشم ؛ اشک در دیده آمدن : ز بس گرد چشم جهان نم گرفت ز بس کشته پشت زمین خم گرفت .اسد
هوایلغتنامه دهخداهوای . [ هَُ ] (اِخ ) دهی است از بخش هوراند شهرستان اهر. دارای 302 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، برنج ، پنبه ، انگور و سردرختی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
هوایلغتنامه دهخداهوای . [ هَُ ] (اِخ ) دهی است از بخش هوراند شهرستان اهر. دارای 302 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، برنج ، پنبه ، انگور و سردرختی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
آهوایلغتنامه دهخداآهوای . [ ] (اِخ ) نام شهری کنار جیحون . (شعوری ). و ظاهراً این کلمه مصحف آموی باشد.
راهوایلغتنامه دهخداراهوای .(اِخ ) نام قصبه ای است درایالات متحده ٔ امریکا واقع در ایالت نیوجرسی و 60هزارگزی شمال شرقی (نتون ): این قصبه دارای کارخانه های کاغذسازی و چاپخانه ٔ مجهز میباشد. جمعیت آن 21290 تن است . (از قاموس الاعل