لغتنامه دهخدا
هور. [ هََ ] (ع مص ) تهمت نهادن بر کسی در کاری . || گمان بردن به چیزی . || بازگردانیدن از چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برانگیختن کسی را برچیزی . (منتهی الارب ). || کشتن قومی را و بر روی درافتادن قوم بر یکدیگر. || نصیحت کردن به غرض . || استوار کردن چیزی را. || ب