هوولغتنامه دهخداهوو. [ هََ ] (اِ) دو زن که در نکاح یک مرد میباشند، هریک مر دیگری را هوو خوانند. (برهان ) (غیاث اللغات ). ضرة. (السامی فی الاسامی ). وسنی . بنانج . گولانج . هبو. هم شوی . (یادداشت مؤلف ). انباغ . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).- امثال : <span class
عَوّاBootes, Boo, Herdsmanواژههای مصوب فرهنگستانصورتی فلکی در آسمان شمالی (northern sky) که به شکل یک مرد گاوچران تصور میشود
حوّاOphiuchus, Oph, Serpent Bearerواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی بزرگ استوای آسمان در همسایگی شمالی صورت عقرب، که به شکل مردی ماربهدست تصور میشود
پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
سوءاستفاده از حق ویژهabuse of privilegeواژههای مصوب فرهنگستانکاری که کاربر برخلاف سیاست یا مقررات سازمان انجام دهد
پیشنهاد ویژۀ مسافرتیspecial offer of travelواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ خدمات گردشگری ارزانقیمت که تابع شرایط خاصی است
هوورلغتنامه دهخداهوور. [ هو وِ ] (اِخ ) هربرت کلارک . (1874-1964 م .). نام رئیس جمهور اتازونی از سال 1929 تا 1933 م .
هووسلغتنامه دهخداهووس . [ هََ ] (از ع ، اِ) هوس : در قدح کن ز حلق بط خونی همچو روی تذرو و چشم خروس رزم بر بزم اختیار مکن هست ما را به خود هزار هووس . ابن یمین (از یادداشت مؤلف ).و رجوع به هوس شود.
هووخشترلغتنامه دهخداهووخشتر. [ هَُ وَ ش َ رَ ] (اِخ ) (633-585 ق . م .) سومین پادشاه از سلسله ٔ مادکه نخستین سلسله ٔ سلاطین ایران است . او مملکت آشور وکرسی آن نینوا را در 612 ق . م . بگشود و در
هوورلغتنامه دهخداهوور. [ هو وِ ] (اِخ ) هربرت کلارک . (1874-1964 م .). نام رئیس جمهور اتازونی از سال 1929 تا 1933 م .
هووسلغتنامه دهخداهووس . [ هََ ] (از ع ، اِ) هوس : در قدح کن ز حلق بط خونی همچو روی تذرو و چشم خروس رزم بر بزم اختیار مکن هست ما را به خود هزار هووس . ابن یمین (از یادداشت مؤلف ).و رجوع به هوس شود.
هووخشترلغتنامه دهخداهووخشتر. [ هَُ وَ ش َ رَ ] (اِخ ) (633-585 ق . م .) سومین پادشاه از سلسله ٔ مادکه نخستین سلسله ٔ سلاطین ایران است . او مملکت آشور وکرسی آن نینوا را در 612 ق . م . بگشود و در