لغتنامه دهخدا
هیف . [ هََ ] (ع اِمص ) سختی تشنگی . (منتهی الارب ). || (مص ) سخت تشنه شدن . || گریزپا شدن بنده . || لاغرشکم و باریک میان گردیدن . (اقرب الموارد). || (اِ) باد گرم که از جانب یمن وزد و آن نکبا است میان جنوب و دبور و نباتات و آب را خشک گرداند و حیوانات را تشنه کند. (منتهی الارب