ترجمه مقاله

وازده

vāzade

۱. هرچیز نامرغوب که آن را جدا کرده و کنار گذاشته‌ باشند؛ پس‌زده؛ پس‌مانده.
۲. طردشده از اجتماع.

۱. دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده
۲. مردود، مطرود، منفور، ≠ امیدوار

ترجمه مقاله