وافورلغتنامه دهخداوافور. (اِ) ابزار تریاک کشی . وافور شاید از کلمه ٔ واپور فرانسه به معنی بخار گرفته شده باشد. (از یادداشت مؤلف ).
وافورفرهنگ فارسی عمیدوسیلهای متشکل از یک لولۀ توخالی و حقهای در انتهای آن که برای کشیدن تریاک به کار میرود.
حقه ٔ وافورلغتنامه دهخداحقه ٔ وافور. [ ح ُق ْ ق َ /ق ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حقه شود.
وافورلغتنامه دهخداوافور. (اِ) ابزار تریاک کشی . وافور شاید از کلمه ٔ واپور فرانسه به معنی بخار گرفته شده باشد. (از یادداشت مؤلف ).
وافورفرهنگ فارسی عمیدوسیلهای متشکل از یک لولۀ توخالی و حقهای در انتهای آن که برای کشیدن تریاک به کار میرود.
وافورلغتنامه دهخداوافور. (اِ) ابزار تریاک کشی . وافور شاید از کلمه ٔ واپور فرانسه به معنی بخار گرفته شده باشد. (از یادداشت مؤلف ).
حقه ٔ وافورلغتنامه دهخداحقه ٔ وافور. [ ح ُق ْ ق َ /ق ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حقه شود.
وافورفرهنگ فارسی عمیدوسیلهای متشکل از یک لولۀ توخالی و حقهای در انتهای آن که برای کشیدن تریاک به کار میرود.