والادگرلغتنامه دهخداوالادگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) والادگر = والاذگر، از: والاد + گر (پسوند شغل و مبالغه ). (حاشیه ٔ دکتر معین بر برهان قاطع). بنا. (برهان قاطع) (آنندراج )(ناظم الاطباء). عمارت کننده . (برهان قاطع). || بعضی دیوارساز و دای گر را گفته اند و آن شخصی باشد که دیوار گلی را چینه بر بالای هم
والاذگرلغتنامه دهخداوالاذگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) بنائی که دیوار چینه چینه سازد. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ خطی ). رجوع به والاد و والادگر شود.
پولادگرلغتنامه دهخداپولادگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) آنکه پولاد سازد. توسعاً آهنگر : بدان دست بردند آهنگران چو شد ساخته کار گرز گران پسند آمدش کار پولادگرببخشیدشان جامه و سیم و زر. فردوسی .بفرمود خسرو [کی خسرو] بپولادگرکه بند گر
والدگریparentingواژههای مصوب فرهنگستانتمام فعالیتهای مرتبط با شیوههای تربیتی والدین که ازطریق آنها والدین با فرزندانشان تعامل میکنند
بنافرهنگ فارسی عمیدکسی که پیشهاش ساختن خانه و سایر کارهای ساختمانی است؛ سازندۀ عمارت؛ گِلکار؛ والادگر؛ راز.
والاذگرلغتنامه دهخداوالاذگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) بنائی که دیوار چینه چینه سازد. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ خطی ). رجوع به والاد و والادگر شود.