وامپیرفرهنگ فارسی عمیدنوعی خفاش بزرگ که خون چهارپایان را میمکد و بیشتر در امریکای جنوبی یافت میشود.
عوامرلغتنامه دهخداعوامر. [ ع َ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عامِرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به عامرة شود.
کام پوآمورلغتنامه دهخداکام پوآمور. [ پ ُ م ُ ] (اِخ ) شاعر و فیلسوف اسپانیایی که در ناویا بدنیا آمد (1901-1817 م .).
وامگیریborrowingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن یک واژه یا ساخت یا عنصری صرفی از یک زبان وارد زبانی دیگر میشود