ترجمه مقاله

وجه

vajh

۱. طریقه؛ روش.
۲. پول.
۳. علت؛ سبب.
۴. [قدیمی] روی؛ چهره.
۵. [قدیمی] امکان؛ توان.
۶. [قدیمی] صفحه.
۷. [قدیمی] وجود؛ ذات.
⟨ وجه ‌معاش: پولی که با آن زندگانی را می‌گذرانند.

۱. چهره، رخ، رخسار، روی، صورت
۲. جور، روش، شکل، طریق، طریقه، طور، منوال، نمط، وضع
۳. بودجه، پول، دینار، سرمایه، مبلغ، نقدینه
۴. جانب، سمت، سو، طرف
۵. حالت
۶. دلیل، سبب، علت

سویه

ترجمه مقاله