وجزةلغتنامه دهخداوجزة. [ وَ زَ ](ع ص ) مؤنث وجز. (منتهی الارب ). یعنی تیزجنبش تندرونده ٔ سریعالحرکة. (ناظم الاطباء). رجوع به وجز شود.
وجیزةلغتنامه دهخداوجیزة. [ وَ زَ ] (ع ص ) مؤنث وجیز. ملخص . کوتاه . خلاصه . موجز. رجوع به وجیز شود.
وجیزةلغتنامه دهخداوجیزة. [ وَ زَ ] (ع ص ) مؤنث وجیز. ملخص . کوتاه . خلاصه . موجز. رجوع به وجیز شود.
ابن برهانلغتنامه دهخداابن برهان . [ اِ ن ُ ب َ ] (اِخ ) ابوالفتح احمدبن علی . وفات 520 هَ .ق . فقیه . شاگرد غزالی و ابوبکر چاچی و غیرهما. کتاب وجیزه در اصول فقه و نیز کتاب وصول الی الاصول تألیف اوست . چند روزی نیز در نظامیه تدریس کرده است .
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سعد احوص اشعری قمی . شیخ طوسی در رجال وی را در عداد اصحاب رضا (ع ) شمرده و ثقة دانسته . علامه ٔ حلّی در خلاصةالاقوال و صاحبان کتاب الحاوی و بلغة و وجیزة و جز ایشان نیز وی را یاد کرده اند. (تنقیح المقال ج 1 ص <span
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی زیاد سُلَّمی کوفی . شیخ طوسی او را در شمار اصحاب صادق (ع ) آورده ، لیکن او را اسماعیل بن زیاد خوانده است ، ولی نجاشی ابن ابی زیاد گفته . شرح احوال او در کتب رجال متأخر مانند خلاصة و حاوی و بلغة و وجیزه نیز آمده است . (تنقیح المقال ج <span clas
کناشلغتنامه دهخداکناش . [ ک ُن ْ نا ] (ع اِ) خلاصه . ملخص . تلخیص . اختصار. وجیزه : کناش فخر رازی . و شاید به معنی اصول باشد و شاید به معنی مطالبی بی سامان و بی ترتیب در کتابی نوشته باشد از کنشاء به معنی جعد. قطط. قبیح الوجه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مجموعه ٔ یادداشتهای طبی . رجوع به