وخشورلغتنامه دهخداوخشور.[ وَ / وُ ] (اِ) بر وزن دستور، پیغمبر و رسول را گویند و به ضم اول هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : با ندا نمودند وخشور رابدید آن سراپا همه نور را. رودکی .یک
وخشورفرهنگ نامها(تلفظ: vaxšur) (در قدیم) پیغمبر ، رسول ؛ (در اوستایی) وخشور در لغت به معنی حامل کلام (سخن) آسمانی و اصطلاحاً به معنی پیامبر است .
پیامبریلغتنامه دهخداپیامبری . [ پ َ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل پیامبر. پیغمبری . وخشوری . رسالت . پیام گزاری .
رسالتفرهنگ مترادف و متضاد۱. ماموریت، مسولیت، وظیفه ۲. پیامآوری، پیغامبری، پیغمبری، نبوت، وخشوری ۳. ایلچیگری، سفارت
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (اِخ ) (...پنجم )بعد از خسروپرویز در مرو بوده ، و نامهای پادشاهان ایران را که پارسیان آنان را به وخشوری پذیرفته اند و آن پانزده صحیفه است و بزبان آسمانی نسبت داده اند، او بفارسی ترجمه کرده و نام آن دساتیر است و فرهنگ لغات دساتیر نیز در تلو آن حاضر است و بعضی لغات از آ