ترجمه مقاله

ورز

varz

۱. = ورزیدن
۲. ورزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آبورز، کارورز، مهرورز.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی] کِشت؛ کشاورزی.
۴. (اسم) [قدیمی] کار؛ پیشه؛ کسب.

۱. عمل، کار
۲. پیشه، حرفه، شغل
۳. حاصل
۴. زراعت، کشت

ترجمه مقاله