ورقهلغتنامه دهخداورقه . [ وَ رَق َ / ق ِ ] (اِخ ) نام عاشق گل شاه است . (برهان ) (آنندراج ) : مونس مجلس میمون تو هر کس که بودبه تو دلشاد بود همچو به گلشه ورقه . سوزنی .عقل همه عاقلان چیره [ خیره ]
ورقهلغتنامه دهخداورقه . [ وَ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه ، دارای 391 تن سکنه . این ده در دو محل قرار گرفته و به نام ورقه ٔ بالا و ورقه ٔ پ
laminateدیکشنری انگلیسی به فارسیورقه ورقه، ورقه ورقه شدن، ورقه ورقه کردن، متورق کردن، رویهم قرار دادن، طبقه طبقه کردن
laminatesدیکشنری انگلیسی به فارسیورقه ورقه، ورقه ورقه شدن، ورقه ورقه کردن، متورق کردن، رویهم قرار دادن، طبقه طبقه کردن
ورقه کردنلغتنامه دهخداورقه کردن . [ وَ رَ ق َ / ق ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )ورقه ورقه ساختن . مورق ساختن . (فرهنگ فارسی معین ).
مانورقهلغتنامه دهخدامانورقه . [ ق َ ] (اِخ ) جزیره ای است که دربحرالروم واقع است و از اقلیم چهارم است . و طول آن مسافت دو روز و عرض آن نصف روز است و در آن دو شهر آبادی است . (از نخبةالدهر دمشقی ص 20 و 141). و رجوع به منورقة و می
میورقهلغتنامه دهخدامیورقه . [ م َ ق َ ] (اِخ ) جزیره ای است در سمت مشرق اندلس . (از معجم البلدان ). جزیره ای است در دریای غربی نزدیک بیابان اندلس . (از وفیات الاعیان ج 2 ص 61).
استورقهلغتنامه دهخدااستورقه . [ اَ ق َ ] (اِخ ) یکی از شهرهای اشتوریش و اساساً شهریست رومی و از قدیم آبادان و مرکز ناحیه ٔ جنوبی اشتوریش بود. عرب چون بر آنجا دست یافت حصارهای شهر را منهدم کرد. و شاید این استورقه همان است که یاقوت آنرا استوریس نامیده و گوید: حصنی است از اعمال وادی الحجارة در اندل