وزرالغتنامه دهخداوزرا. [ وُ زَ ] (ع اِ) وزراء. ج ِ وزیر. وزیران و دستوران . (ناظم الاطباء) : آن وزیری که چون دگر وزراوزرورزی نکرد در یک باب . سوزنی .وزرای نوشیروان در مهمی از مصالح مملکت اندیشه همی کردند. (گلستان سعدی ). یکی از وزر
وجراءلغتنامه دهخداوجراء. [ وَ ] (ع ص ) مؤنث اوجر به معنی زن ترسان و گویند وجراء استعمال نشود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وزراءلغتنامه دهخداوزراء. [ وُ زَ ] (ع اِ) ج ِ وزیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). اوزار. (اقرب الموارد) : وزرائی که مرکز جاهندآسمان قبول را ماهند.اوحدی .
وَزِيراًفرهنگ واژگان قرآنوزير (کلمه وزير بر وزن فعيل ، از وزر - به کسره واو ، و سکون زاء - به معناي حمل سنگيني است ، و اگر وزير را وزير گفتند ، بدين جهت بوده که حامل ثقل و سنگينيهاي پادشاه است ، بعضي گفتهاند : از وَزَر اشتقاق يافته ، که به معناي به پناهگاهي در كوه مي باشد و اگر وزير را وزير خواندهاند چون به منزله کوهي است
وزراءلغتنامه دهخداوزراء. [ وُ زَ ] (ع اِ) ج ِ وزیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). اوزار. (اقرب الموارد) : وزرائی که مرکز جاهندآسمان قبول را ماهند.اوحدی .
وزراتلغتنامه دهخداوزرات . [ وِ / وِ زِ ] (ع اِ) ج ِ وزرة.(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وزرة شود.
وزرانتنلغتنامه دهخداوزرانتن . [ وَ ن ِ ت َ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند [ ژند و پاژند ]به معنی رفتن باشد که در مقابل آمدن است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تدبیرگریلغتنامه دهخداتدبیرگری . [ ت َ گ َ ] (حامص مرکب ) تدبیر کردن . عمل تدبیرگر : پایگاه وزرا یافته نزدیک ملک از نکورایی و دانایی و تدبیرگری .فرخی .
مخادملغتنامه دهخدامخادم .[ م َ دِ ] (ع اِ) وزرا. || اهل و عیال و سایر اهل البیت . || نوکرها و غلامها و برده ها و خواجه ها. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
وزراءلغتنامه دهخداوزراء. [ وُ زَ ] (ع اِ) ج ِ وزیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). اوزار. (اقرب الموارد) : وزرائی که مرکز جاهندآسمان قبول را ماهند.اوحدی .
وزراتلغتنامه دهخداوزرات . [ وِ / وِ زِ ] (ع اِ) ج ِ وزرة.(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وزرة شود.
وزرانتنلغتنامه دهخداوزرانتن . [ وَ ن ِ ت َ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند [ ژند و پاژند ]به معنی رفتن باشد که در مقابل آمدن است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
دروزرافرهنگ فارسی عمیداز گیاهان گوشتخوار یا حشرهخوار که دارای ۶ تا ۱۲ برگ پهن با دمبرگ دراز است و در سطح برگها کرکهای چسبناک و بلند وجود دارد و بیشتر در نواحی باتلاقی و نقاط سرد و معتدل و مرطوب میروید. در طب به عنوان ضد تشنج و سیاهسرفه به کار میرود.