لغتنامه دهخدا
غویر. [ غ ُ وَ ] (اِخ ) نام جایی است بر فرات . (از معجم البلدان ). از این است مثل : عسی الغویر ابؤساً؛ یعنی غویر بلای جانکاه گشت . در حق چیزی گویند که از آن بدی و سختی متصور گردد.(منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت از قول ابی علی وشانی آرد: کأنه قال : عسی الغویر مهلکاً؛ یعنی ش