وضیعلغتنامه دهخداوضیع. [ وَ ] (ع ص ) فرومایه و ناکس . (غیاث اللغات از منتخب و کشف و صراح اللغة). مردم فرومایه . (مهذب الاسماء). مردم فرومایه و دنی و از مرتبه فروافتاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).- وضیع و شریف ؛ کس و ناکس . عالی و دان
پوییدهلغتنامه دهخداپوییده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) دویده . رفته نه بشتاب و نه نرم . برفتار آمده . رجوع به پوییدن شود.
پیودهلغتنامه دهخداپیوده . [ دَ ] (اِ) هزار را گویند. (آنندراج ).و ظاهراً کلمه مصحف بیور باشد. رجوع به بیور شود.
چوگدهلغتنامه دهخداچوگده . [ گ ِ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان خشک بیجار بخش خمام شهرستان رشت . در 12 هزارگزی شمال خاوری خمام و 2 هزارگزی خشک بیجار. 216 تن سکنه دارد. از نورود و سفیدرود آبیاری میشو
وضیعتلغتنامه دهخداوضیعت . [ وَ ع َ ] (ع اِ) مأخوذ از وضیعة عربی ، آنچه از چیزی کم کنند و فروافکنند. || بهای کم کرده . رجوع به وضیعة شود.
وضیعةلغتنامه دهخداوضیعة. [ وَ ع َ ] (ع اِ) گیاه شورمزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ثمن کم کرده ، یا آنچه کم کنند و فرودنهند از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شتر مایل به چراگاه شیرین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء
وضیعةلغتنامه دهخداوضیعة. [ وَ ع َ ] (ع مص ) زیان زده گردیدن مردم در تجارت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زیان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بیع شخص است آنچه را مالک میباشد به بهایی کمتر از آنچه خریداری کرده است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || گیاه شور خورانیدن شتر را و ملازم آن
هفت وضیعهلغتنامه دهخداهفت وضیعه . [ هََ وَ ع َ / ع ِ ] (اِ مرکب ) هفت بار مال را به قم وضع کرده اند و آن را به اصطلاح اهل دیوان هفت وضیعه میگویند و هفت طسوق . (تاریخ قم ص 112). رجوع به هفت طسوق شود.
شرافتمندفرهنگ مترادف و متضاداصلدار، اصیل، بااصالت، باشرف، بزرگوار، خانوادهدار، شریف، نجیب ≠ بیاصل، وضیع
شریففرهنگ مترادف و متضادارجمند، اصیل، باشرف، ، بانجابت، بزرگوار، سرافراز، شرافتمند، عالیقدر، عفیف، کریم، مجید، محترم، نبیل، نجیب ≠ وضیع
دونفرهنگ مترادف و متضاد۱. جلب، پست، حقیر، خسیس، دنی، ذلیل، رذل، سفله، فرومایه، وضیع ۲. بدون، سوا، غیر ۳. پایین، تحت ≠ شریف، ۴. با، ۵. بالا، فوق
وضیعتلغتنامه دهخداوضیعت . [ وَ ع َ ] (ع اِ) مأخوذ از وضیعة عربی ، آنچه از چیزی کم کنند و فروافکنند. || بهای کم کرده . رجوع به وضیعة شود.
وضیعةلغتنامه دهخداوضیعة. [ وَ ع َ ] (ع اِ) گیاه شورمزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ثمن کم کرده ، یا آنچه کم کنند و فرودنهند از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شتر مایل به چراگاه شیرین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء
وضیعةلغتنامه دهخداوضیعة. [ وَ ع َ ] (ع مص ) زیان زده گردیدن مردم در تجارت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زیان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بیع شخص است آنچه را مالک میباشد به بهایی کمتر از آنچه خریداری کرده است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || گیاه شور خورانیدن شتر را و ملازم آن
توضیعلغتنامه دهخداتوضیع. [ ت َ ] (ع مص ) فرومایه و ناکس گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پنبه ٔ زده در جامه نهادن . (زوزنی ). جبه بردوختن بعد پنبه نهادن در آن . || برهم پیچیدن شترمرغ بیضه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).<b
عشق وضیعلغتنامه دهخداعشق وضیع. [ ع ِ ق ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فلسفه ) عشقی حیوانی است . در مقابل عشق عفیف . این عشق از انواع عشق پست حیوانی است که غرض عمده ٔ آن اطفاء شهوات حیوانی است . (فرهنگ علوم عقلی ).