وعثاءلغتنامه دهخداوعثاء. [ وَ ] (ع اِ) مشقت و سختی سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زحمت و مشقت و سختی سفر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : جمعی از یاران وفا و اخوان صفا که وعثاء سفر به حضور همایونشان سهولت حضر داشت . (جهانگشای جوینی ).
مأمور کردنattachواژههای مصوب فرهنگستان1. استقرار موقت یگانها یا کارکنان در یک سازمان 2. اعزام افراد برای انجام اموری که فرعی یا موقتی است، ازجمله مأموریت دادن به آنها برای تدارک جا و سهمیۀ جیرۀ نیروها
گوتالغتنامه دهخداگوتا. [ گ ُ ] (اِخ ) شهری از آلمان شرقی که در کنار کوهستان تورینگروالد واقع شده و دارای 57800 تن جمعیت است . کلیسایی از قرون چهاردهم و پانزدهم م . و مؤسسه ٔ علوم جغرافی که به سال 1786 به دست ژوستوس پرتس تأس
وتالغتنامه دهخداوتا. [ وَ ] (ع اِ) ریم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریم و چرک . (ناظم الاطباء). || خون . || لای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گل سیاه چسبنده . (ناظم الاطباء).
وعثاءلغتنامه دهخداوعثاء. [ وَ ] (ع اِ) مشقت و سختی سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زحمت و مشقت و سختی سفر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : جمعی از یاران وفا و اخوان صفا که وعثاء سفر به حضور همایونشان سهولت حضر داشت . (جهانگشای جوینی ).
وعثاءلغتنامه دهخداوعثاء. [ وَ ] (ع اِ) مشقت و سختی سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زحمت و مشقت و سختی سفر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : جمعی از یاران وفا و اخوان صفا که وعثاء سفر به حضور همایونشان سهولت حضر داشت . (جهانگشای جوینی ).