وندیدادلغتنامه دهخداوندیداد. [ وَ ](اِخ ) (آئین ضد دیوان ) از آفرینش جهان و پاکیزگی و طهارت و نگهبانی آب و پرهیز از مردار و کفاره و جز آن بحث میکند و بخشی از اوستای فعلی است . (یادداشت مرحوم دهخدا). نسکی است از نسک های کتاب ژند و پاژند یعنی قسمی است از اقسام آن کتاب . (آنندراج ) (برهان ). مرکب ا
وندیدادفرهنگ فارسی معین(وَ) [ په . ] (اِ.) قانون ضد دیو؛ نامِ نوزدهمین نسک از اوستای قدیم که شامل بیست دو بخش یا فرگرد است .
وندیدادفرهنگ نامها(تلفظ: vandidād) (اوستایی) به معنی قانون ضد (علیه) دیو ؛ وندیداد یکی از پنج بخش اوستای موجود است ولی در مراسم دینی خوانده نمیشود .
فرگردلغتنامه دهخدافرگرد. [ ف َ گ َ ] (اِ)هر فصل از کتاب وندیداد را گویند که یکی از پنج بخش اوستای موجود است . رجوع به یسنا حاشیه ٔ ص 27 شود.
گولغتنامه دهخداگو. [ گ َ وَ ] (اِخ ) نامی است که در اوستا (فرگرد اول وندیداد) به سرزمین سغد داده شده است . رجوع به فرهنگ ایران باستان پورداود ج 1 ص 185 و 285 شود.
اوستافرهنگ فارسی معین(اَ وِ) (اِ.) کتاب دینی زرتشتیان که شامل پنج بخش می باشد. 1 - یسنا. 2 - اوستا، ویسپَرد. 3 - وَندیداد. 4 - یشتا. 5 - خرده اوستا.
تنافورلغتنامه دهخداتنافور. [ ت َ ] (اِ) مقداری از گناهان باشد به شریعت زردشت . (برهان ). محکوم بسبب گناهان در دین زرتشتی . (فرهنگ فارسی معین ). بمعنی گناه اندک بر وفق شریعت زردشت چنانکه ما صغیره گوییم . (انجمن آرا) (آنندراج ). مقداری از گناهان و گناهان صغیره . (ناظم الاطباء). در پهلوی تناپور در