لغتنامه دهخدا
ازداجة. [ اَ ج َ ] (اِخ ) بطنی از بطون برانس از برابره در مغرب اوسط ناحیه ٔ وهران و ایشان را وزداجة هم گویند، و آنها بسیاربودند و در فتنه ها و جنگ ها دست داشتند و آنگاه که ناصرمغرب را به یعلی بن محمد الیغرنی داد وی بازداجه رفت و ایشان را در جبل کیدرة محصور کرد و غالب شد و جمع