لغتنامه دهخدا
وکر. [ وَ ] (ع مص ) مهمانی بنای نو دادن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مشت بر بینی کسی زدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و این تصحیف وکز نیست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || به آشیانه درآمدن مرغ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برجستن کودک