ویترین

vitrin

معنی

۱. قفسۀ بزرگ شیشه‌ای در جلو مغازه‌ها برای نشان دادن اجناس به خریداران.

جست‌وجوی دقیق

ویترین

لغت‌نامه دهخدا

ویترین . (فرانسوی ، اِ) قفسه ٔ شیشه ای معرض . || جعبه آینه (در تداول عامه ). میزی مجوف که رویه ٔ آن شیشه ای باشد تا آنچه در آن است در معرض دید قرار داشته باشد.

ویترین

فرهنگ فارسی عمید

۱. قفسۀ بزرگ شیشه‌ای در جلو مغازه‌ها برای نشان دادن اجناس به خریداران.

ویترین

دیکشنری فارسی به عربی

معرض , نافذة

ویترین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

show window, showcase, vitrine

ویترین

فرهنگ فارسی معین

[ فر. ] (اِ.) قفسة شیشه ای .

جست‌وجوی هم‌آوا

تزیینات ویترین مغازه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

window dressing

نمایش دادن در ویترین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

showcase

به ویترین مغازه ها نگاه کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

window-shop

ژوتورن

لغت‌نامه دهخدا

ژوتورن . (اِخ ) نام الهه ٔ رومی نگهبان آبها و معشوقه ٔ ژوپیتر. چشمه ای در کنار فروم (رُم ) بنام او خوانده شده است .

outhearing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ناخودآگاه

جست‌وجوی مشابه

ویترینآرا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dresser

تزیینات ویترین مغازه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

window dressing

نمایش دادن در ویترین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

showcase

به ویترین مغازه ها نگاه کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

window-shop

جست‌وجوی متن

storefront

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ویترین

vitriform

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ویترین فرم

showcases

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ویترین، جعبه اینه، درویترین نمایش دادن

نافذة

دیکشنری عربی به فارسی

پنجره , روزنه , ويترين , دريچه , پنجره دار کردن

window

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پنجره، دریچه، ویترین، روزنه، پنجره دار کردن

جست‌وجوی هم‌آغاز

ویترینآرا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dresser

جست‌وجوی هم‌قافیه

نمایش دادن در ویترین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

showcase

ترجمه مقاله