ویرایشفرهنگ فارسی معین(یِ) (اِمص .) زیاد یا کم کردن مطلب ، تصحیح و تنقیح متن هایی که جهت چاپ و نشر آماده می کنند.
ویرایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تصحیح، اِدیت، اصلاح، نمونهخوانی، غلطگیری نشانههایویرایشی، علامات تصحیح ویراستار، مصحح، نمونهخوان، ادیتور، غلطگیر، مفسر ویراست، نگارش، نوبت چاپ، ویرایش، ادیشن، متن نمونۀ تصحیح
سیاریoutreachواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ خدمات که بهصورت خارج از مرکز در محلهای مورد نظر انجام میشود
دارماندخردکنslash chopper, brash chopperواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی مجهز به مجموعهای از تیغهها، سوار بر محوری افقی و برقی، که از آن برای کاهش حجم دارماندها و درنتیجه تسهیل جنگلکاری و کاهش خطر حریق استفاده میشود
ورازلغتنامه دهخداوراز. [ وُ ] (اِ) بر وزن و معنی گراز است و به فتح اول و تشدید ثانی هم به این معنی گفته اند. (برهان ). گُراز و آن خوک نر است . (ناظم الاطباء). و این به تشدید نیز آمده چنانکه فرید احول اصفهانی گفته : چو وراز، خوک است خوش پوی و چابک .(انجمن آرا) (
ویرایش 1editواژههای مصوب فرهنگستان[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از گزینههای گزینگان که امکان تغییرات گوناگون در هر پرونده را ایجاد میکند متـ . ویرایش کردن [عمومی] تصحیح و آمادهسازی متن مکتوب برای چاپ
ویرایش 1editواژههای مصوب فرهنگستان[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از گزینههای گزینگان که امکان تغییرات گوناگون در هر پرونده را ایجاد میکند متـ . ویرایش کردن [عمومی] تصحیح و آمادهسازی متن مکتوب برای چاپ