يَدَيَّفرهنگ واژگان قرآندو دستم (در اصل "يدين"بوده که چون مضاف واقع شده نون آن حذف گرديده است . براي کلمه يد معاني زيادي غير از دست ذکر کردهاند ، و ليکن بايد دانست که اين کلمه داراي چند معنا نيست بلکه تنها به معناي دست است و در ساير معاني بطور استعاره بکار ميرود . چون آن معاني اموري هستند که از شؤون مربوط به دست ميباشند ،
دگی دگیلغتنامه دهخدادگی دگی . [ دِ دِ ] (اِ) زین پوش ، که به عربی غاشیه خوانند. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). و رجوع به دگدگی شود.
دی دیلغتنامه دهخدادی دی . [ دَ دَ ] (ع اِ صوت ) آوازی است که از آن حدی برآورده اند و اصل آن است که نبود برای مردم حدی پس زد اعرابی غلام خود را و گزید انگشتان او را پس میرفت غلام و میگفت دَی ْ دَی ْ و اراده می کرد از آن «یا یدی » [ وای دستم ] پس سیر کردند شتران بر آواز آن غلام پس گفت اعرابی مر
بَيْنَ يَدَيَّفرهنگ واژگان قرآنپیش از من (در اصل "يدين"بوده که چون مضاف واقع شده نون آن حذف گرديده است . براي کلمه يد معاني زيادي غير از دست ذکر کردهاند ، و ليکن بايد دانست که اين کلمه داراي چند معنا نيست بلکه تنها به معناي دست است و در ساير معاني بطور استعاره بکار ميرود . چون آن معاني اموري هستند که از شؤون مربوط به دست ميباشند
بَيْنَ يَدَيَّفرهنگ واژگان قرآنپیش از من (در اصل "يدين"بوده که چون مضاف واقع شده نون آن حذف گرديده است . براي کلمه يد معاني زيادي غير از دست ذکر کردهاند ، و ليکن بايد دانست که اين کلمه داراي چند معنا نيست بلکه تنها به معناي دست است و در ساير معاني بطور استعاره بکار ميرود . چون آن معاني اموري هستند که از شؤون مربوط به دست ميباشند