پائین ولایتلغتنامه دهخداپائین ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) بلوکی است از ولایت مشهد خراسان . قرای آن 84، مساحتش 24 فرسنگ مربع و مرکز آن قریه ٔ آب مال است . از شمال به بلوک کلات و از مشرق به زوردآباد و از جنوب به بیرجام و از مغرب به تبار
پائین ولایتلغتنامه دهخداپائین ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) بلوکی از تربت حیدریه ٔ خراسان . قراء آن 38 و مساحت به 4 فرسنگ مربع بالغ است . مرکز آن شهر تربت است و حدّ شمالی تربت حیدریه و شرقی رشخوار و جنوبی محولات و غربی آزغند.
پائین ولایتلغتنامه دهخداپائین ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) بلوکی از ولایت اسفراین خراسان دارای 27 قریه .
آییننامۀ بینالمللی امنیت کشتیها و تسهیلات بندریinternational ship and port facility codeواژههای مصوب فرهنگستانآییننامهای که سازمان بینالمللی دریانوردی برای تأمین و ارتقای امنیت کشتیها و تسهیلات بندری تدوین کرده و لازمالاجراست اختـ . آییننامۀ باکوب ISPS code
عین انیلغتنامه دهخداعین انی . [ع َ ن ِ اُ نا ] (اِخ ) موضعی است . (از منتهی الارب ). وظاهراً همان «عین انا» است . رجوع به عین انا شود.
عان عانلغتنامه دهخداعان عان . (اِ صوت ) حکایت صوت خر. عرعر. نهیق : بترنم هجای من خوانی سرد و ناخوش بود ترنم خرچو به عان عان رسی فرومانی ای مه عان عان خر نه عم عم خر [ کذا ]سوزنی .
پائین ولایت باخرزلغتنامه دهخداپائین ولایت باخرز. [ وَ ی َ ت ِ خ َ ] (اِخ ) بلوکی از ولایت باخرز و خواف . شماره ٔ قرای آن 21 و مساحتش 44 فرسنگ مربع است و مرکز آن قصبه ٔ طیبات است . این ناحیه از شمال به پائین جام و از مشرق به مرز افغانستان
بوری آبادلغتنامه دهخدابوری آباد. (اِخ ) دهی از دهستان پائین ولایت است که در شهرستان تربت حیدریه واقع است و 776 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
کلاته قلیلغتنامه دهخداکلاته قلی . [ ک َ ت ِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نوروزآبادلغتنامه دهخدانوروزآباد. [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ص 426 شود.
اومیلغتنامه دهخدااومی . (اِخ ) دهی از دهستان پائین ولایت بخش شهرستان تربت حیدریه دارای 552تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود.
جیرآبادلغتنامه دهخداجیرآباد. (اِخ ) دهی است ازدهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد دارای 160 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود.
پائینلغتنامه دهخداپائین . (ص نسبی ، ق ) تحت . تحتانی . زیر. زیرین . سِفل . پست . دون . فرود. فرودین . مقابل بالا و بالائین : فرستاده گر کشتن آئین بدی سرت را کنون جای پائین بدی . اسدی .به تبعیت فرهنگ نویسان این شاهد نوشته شد و بی شبه
دایدار پائینلغتنامه دهخدادایدار پائین . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان در 48هزارگزی باختر قیدار و36هزارگزی راه مالرو عمومی . دارای 105 تن سکنه . آب آن از قزل اوزن .
دجنگ پائینلغتنامه دهخدادجنگ پائین . [ دِ ج َ گ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گلنگور بخش خاش شهرستان زاهدان . در 25 هزارگزی شمال باختری خاش . کنار شوسه زاهدان به خاش کوهستانی . گرمسیر. مالاریایی . دارای 250 تن سکنه . آب آن از قنات .محصول
درخت بید پائینلغتنامه دهخدادرخت بید پائین . [ دِ رَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز، واقع در 116هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
دره بسرپائینلغتنامه دهخدادره بسرپائین . [ دَرْ رَ ب ِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقعدر 3هزارگزی جنوب خاوری چقلوندی و 3هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ چقلوندی به بروجرد. آب آن از چشمه ها و راه آن مالر
دره زاغه پائینلغتنامه دهخدادره زاغه پائین . [ دَرْ رَ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان والانجرد بخش حومه شهرستان بروجرد. واقع در 18هزارگزی جنوب بروجرد و 4هزارگزی خاور راه شوسه ٔبروجرد به دورود، با 108 تن