ترجمه مقاله

پادار

pādār

۱. برقرار.
۲. ثابت؛ پابرجا
۳. پاینده؛ باقی.
⟨ پادار شدن: (مصدر لازم) [مجاز] پابرجا شدن؛ استوار شدن.
⟨ پادار کردن: (مصدر متعدی) [مجاز]
۱. برقرار کردن.
۲. پابرجا کردن.
۳. (حسابداری) تٲمین اعتبار برای هزینه‌ای.

ترجمه مقاله