پادرختیلغتنامه دهخداپادرختی . [ دِ رَ ] (اِ مرکب ) میوه های کرم زده و امثال آن که خود از درخت ریزد. میوه هائی که نچینند و خود از درخت فروریزد و این نوع پست تر از چیده باشد. مقابل دست چین .
پادرختیفرهنگ فارسی معین(دَ یا دِ) (اِمر.) میوه هایی که به هر دلیلی (باد، کرم خوردگی )در پای درخت بریزد. مق دست چین .
پادَرَختىگویش بختیاریپادرختى:میوههایى که به سبب وزش باد، کم قوه بودن زمین و درخت، نوک زدن پرندگان و یا بیش از حد رسیدن میوه پاىِ درخت ریخته باشد.
دِگرۀ پادریختantimorphic alleleواژههای مصوب فرهنگستاندِگرۀ جهشیافتهای که فعالیت یا فراوردۀ آن، فعالیت یا فراوردۀ طبیعی را مختل یا خنثی میکند متـ . پادریخت2 antimorph2 دِگرۀ بارز منفی dominant negative allele
جهش پادریختantimorphic mutation,antimorphicواژههای مصوب فرهنگستانجهشی که به تولید دِگره یا ژنی با عملکردی متضاد با ژن وحشی منجر میشود متـ . پادریخت1 antimorph1 جهش بارز منفی dominant negative mutation
سردرختیلغتنامه دهخداسردرختی . [ س َ دِ رَ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) آنچه از سر درختان حاصل شود مثل میوه و این مقابل پادرختی است ، یعنی چیزی که در پای درختان میروید مثل حاصل کشت زارها که در باغات باشند. (آنندراج ). میوه ٔ درخت . فضول از شاخه های درخت : از برای نطفه ٔ اشجار