پارینهلغتنامه دهخداپارینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به پار. پارین . پارسالین : چند خرامی ّ و تکبر کنی دولت پارینه تصور کنی . سعدی .برو زن کن ای خواجه هرنوبهارکه تقویم پارینه ناید بکار.
پارینهفرهنگ فارسی عمید۱. پارسالی: ◻︎ گفتمت امسال شدی به ز پار / رو که همان احمد پارینهای (سنائی۲: ۴۹۴).۲. (اسم) سال گذشته؛ سال پیش.۳. کهنه؛ دیرینه؛ قدیمی.
حرنةلغتنامه دهخداحرنة. [ ح ِ رِن ْ ن َ ] (اِخ ) نام قریه ای به یمامه در کوه از بنی عدی بن حنیفة. (معجم البلدان ).
چارنهلغتنامه دهخداچارنه . [ ن ُه ْ ] (اِ مرکب ) چهارنه . چهار ورق از اوراق بازی که بر روی هر یک نه خال نقش شده . نه خال گشنیز (خاج ) و نه خال پیک (گلابی سیاه ) و نه خال دل (گلابی قرمز). و نه خال خشت .
اپرنهلغتنامه دهخدااپرنه . [ اِ پ ِ ن ِ ] (اِخ ) کرسی ناحیه ٔ ((مارن )) واقع در ساحل رود مارن ، دارای 20381 تن سکنه و راه آهن از آن میگذرد و مرکز تجارت شراب است .
هرنعلغتنامه دهخداهرنع. [ هَُ ن ُ ] (ع اِ) شپش خرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، هرانع، هرانیع. (اقرب الموارد). هرنوع . رجوع به هرنوع شود.
پارینهسنگیPalaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از دوران پیشازتاریخ، از حدود 2/5 میلیون سال پیش تا زمان عقبنشینی یخچالها از نیمکرۀ شمالی در فاصلۀ سالهای 10,000 تا8,500 ق.م که انسان برای نخستین بار از ابزار سنگی دستساز استفاده کرد متـ . عصر سنگ کهن Old Stone Age
احمد پارینهلغتنامه دهخدااحمدپارینه . [ اَ م َ دِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، ضمیر مبهم مرکب ) همان کس بی تغییری در خَلق و خُلق .- امثال : من همان احمد پارینه که هستم هستم : گفتمت امس
پارینه سنگیفرهنگ فارسی عمیددورهای ماقبل تاریخی که انسان ابزار و ادواتی خشن و ناصاف از سنگ برای خود میساخت؛ عصر حجر قدیم؛ پالئولیتیک.
پارینهسنگی زبرینUpper Palaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانبخش پایانی دوران پارینهسنگی که حدود چهل تا دههزار سال پیش آغاز میشود و مهمترین ویژگیهای آن استفاده از ابزارهای سنگی تیغهای و شکار جانوران بزرگ و تدفین اجساد و پیدایش هنر، مانند نقاشی کردن بر دیوارۀ غارهاست
پارینهسنگی زیرینLower Palaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانکهنترین بخش پارینهسنگی که حدود 2/5 میلیون سال پیش با نخستین استفاده از ابزارهای سنگی خام و نخستین تلاشها برای شکار و گردآوری خوراک آغاز میشود و تا صدهزار سال پیش ادامه مییابد
پارینه سنگیفرهنگ فارسی عمیددورهای ماقبل تاریخی که انسان ابزار و ادواتی خشن و ناصاف از سنگ برای خود میساخت؛ عصر حجر قدیم؛ پالئولیتیک.
پارینهسنگیPalaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از دوران پیشازتاریخ، از حدود 2/5 میلیون سال پیش تا زمان عقبنشینی یخچالها از نیمکرۀ شمالی در فاصلۀ سالهای 10,000 تا8,500 ق.م که انسان برای نخستین بار از ابزار سنگی دستساز استفاده کرد متـ . عصر سنگ کهن Old Stone Age
پارینهسنگی زبرینUpper Palaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانبخش پایانی دوران پارینهسنگی که حدود چهل تا دههزار سال پیش آغاز میشود و مهمترین ویژگیهای آن استفاده از ابزارهای سنگی تیغهای و شکار جانوران بزرگ و تدفین اجساد و پیدایش هنر، مانند نقاشی کردن بر دیوارۀ غارهاست
پارینهسنگی زیرینLower Palaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانکهنترین بخش پارینهسنگی که حدود 2/5 میلیون سال پیش با نخستین استفاده از ابزارهای سنگی خام و نخستین تلاشها برای شکار و گردآوری خوراک آغاز میشود و تا صدهزار سال پیش ادامه مییابد
پارینهسنگی میانیMiddle Palaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانبخش میانی پارینهسنگی که از 100 تا 35 هزار سال پیش شروع میشود و مهمترین ویژگیهای آن پیشرفت و تنوع ابزارهای سنگی و همچنین نخستین کاربردهای نمادین دستساختههاست
احمد پارینهلغتنامه دهخدااحمدپارینه . [ اَ م َ دِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، ضمیر مبهم مرکب ) همان کس بی تغییری در خَلق و خُلق .- امثال : من همان احمد پارینه که هستم هستم : گفتمت امس