پاستوریزاسیونفرهنگ فارسی عمیدعمل حرارت دادن به شیر و بعضی مایعات دیگر بنا بر اصول علمی پاستور برای نابود ساختن باکتریهای آن؛ پاستوریزه کردن.
حفظکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کننده، محافظ، جلوگیریکننده کارخانۀ کنسروسازی پاستوریزاسیون، بهداشت متخصص بهداشت
بهداشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اشت، حفظالصحه سلامت، صحت اقدامات بهداشتی، طب پیشگیری، واکسناسیون، پاستوریزه کردن، پاستوریزاسیون، استرلیزاسیون، سترون کردن آفتاب گرفتن، برنزه شدن بهداری، بیمارستان پاکیزگی، استحمام