کنارگوییasideواژههای مصوب فرهنگستانجملاتی که یک شخصیت بر روی صحنه بیان میکند بهطوریکه تماشاگران متوجه آن بشوند، ولی، بنا بر قراردادهای تئاتری، شخصیتهای دیگر صحنه متوجه آن نشوند
اسیدیلغتنامه دهخدااسیدی . [ اَ ] (اِخ ) ابوخالد عبدالعزیزبن معویةبن عبدالعزیزبن امیةبن خلدبن عبدالرحمن بن سعیدبن عبدالرحمن بن عباب بن اسدبن ابی العیص الاسیدی . وی از محمدبن عبداﷲ الانصاری بصری و ابی عاصم اسحاق بن مخلد بصری و جز آنان روایت دارد و از اوابوعمروبن السماک بغدادی و ابوعلی الصفار بغد
اسیدیلغتنامه دهخدااسیدی . [ اَ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عتاب بن اسید الاسیدی . از مردم مکه و از امرای آن ناحیه . رسول (ص ) او را با صغر سن وی بر مکه ولایت داد، و اسیدی بگاه وفات رسول اکرم آنجا بود و گویند این عبدالرحمن در یوم جمل با طلحه و زبیر بود. (انساب سمعانی ).
اسیدیلغتنامه دهخدااسیدی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به اَسید، و به آل اسیدبن ابی العیص از فرزندان عباب و خالد. (انساب سمعانی ).
اسیدیلغتنامه دهخدااسیدی . [ اُ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) حنظلةبن الربیع الکاتب . صحابی است . (انساب سمعانی ). وی کاتب وحی پیغمبر بود. (تاریخ گزیده ج 1 ص 223).