پاپیتالفرهنگ فارسی عمیدگیاهی با گلهای سبز و میوۀ سیاه که به درخت و سایر اشیای مجاور خود میپیچد و بالا میرود. شاخههای آن به هرجا بچسبد ریشههای فرعی تولید میکند؛ عشقه.
اتیاللغتنامه دهخدااتیال . [ ] (اِخ ) جدّ انواخ از مبارزان طمهورث پیشدادی . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 89 شود.
دردسلغتنامه دهخدادردس . [ دُ دُ ] (اِ) در آستارا پاپیتال را گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به پاپیتال شود.
بلوهلغتنامه دهخدابلوه . [ ب َ وَ / وِ ] (اِ) نامی است که در گرگان به داردوست دهند. در مینودشت (حاجیر) پاپیتال را گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به داردوست و پاپیتال شود.