پاژخ

pāžax

معنی

۱. آزار؛ مالش: ◻︎ پاسار می‌کند من و خوبان را / تنگ آمدم ز پاژخ و پاسارش (ناصرخسرو۱: ۲۸۷).
۲. پامال.

جست‌وجوی دقیق

پاژخ

لغت‌نامه دهخدا

پاژخ . [ ژَ ](اِ) پازخ . مالش و آزار باشد. (برهان ) : پاسار میکند من و خوبان راتنگ آمدم ز پاژخ و پاسارش . ناصرخسرو.ای کرده دلم غم تو رخ رخ تا چند کشم ز عشق پاژخ .عماد زوزنی .

پاژخ

فرهنگ فارسی عمید

۱. آزار؛ مالش: ◻︎ پاسار می‌کند من و خوبان را / تنگ آمدم ز پاژخ و پاسارش (ناصرخسرو۱: ۲۸۷).۲. پامال.

پاژخ

جست‌وجوی هم‌آوا

پاپاخ،کلاه پاخ پاخی

پاخ پاخی، پاخ پاخو

اخ اخ

لغت‌نامه دهخدا

اخ اخ . [ اَ اَ ] (صوت ) کلمه ای است نمودن نفرت و کراهت را. || کلمه ٔ تحسین که بهنگام نهایت حظّ و لذت گویند. بخ بخ . به به .طوبی . || کلمه ٔ افسوس . دریغا. وای . آه .

اخ اخ

فرهنگ فارسی معین

(اَ. اَ) (صت .) 1 - صوتی است که برای نفرت و ناخشنودی بر زبان رانند. 2 - کلمه ای است برای ستودن و اظهار خشنودی به هنگام لذت ، به به . 3 - کلمة افسوس ، دریغا، وای ، آه .

آخ آخ

جست‌وجوی متن

پازخ

پاسار

پاسار. (اِ مرکب ) (از پای و سار مرادف مانا و مان و معنی ترکیبیه بپاگذاشته شده . رشیدی ). تیپا. لگد. (برهان ). || در اصطلاح نجاران ، تخته هائی که میان تُنُکه هافاصله شود. و نیز تخته ٔ زبرین و زیرین مِصراع . چوبهای قطورتر که در دو طرف فوق و تحت و میان هر دو تُنُکه ٔ افقی بکار ب

درپیوند

بیشتر بدانید

پاژخ

pāžax

معنی

جست‌وجوی دقیق

پاژخ

لغت‌نامه دهخدا

پاژخ

فرهنگ فارسی عمید

پاژخ

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی هم‌آوا

پاپاخ،کلاه پاخ پاخی

گویش تهرانی

پاخ پاخی، پاخ پاخو

گویش تهرانی

اخ اخ

لغت‌نامه دهخدا

اخ اخ

فرهنگ فارسی معین

آخ آخ

فرهنگ گنجواژه

جست‌وجوی متن

پازخ

فرهنگ فارسی عمید

پازخ

لغت‌نامه دهخدا

پاسار

لغت‌نامه دهخدا