لغتنامه دهخدا
صابر. [ ب ِ ] (اِخ ) شاعری رازی است . صاحب آتشکده گوید: از شعرای ری بود و خطابت آن دیار مخصوص وی . این مطلع از او ملاحظه شد، بد نگفته است :گهی که تیر تو را از دل رمیده کشم به این بهانه که پاکش کنم به دیده کشم .(آتشکده ٔ آذر ص <span class="hl" dir